برو عمل کن، یه کم خاویار واست کار بذارن. بهت می آد بچه جان!
پ.ن: می تونین برای فهم بیشتر قضیه به این پست روشنگر رجوع کنید.
۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه
۱۳۸۷ آذر ۲۷, چهارشنبه
Possibly Maybe Probably Love
Electric shocks?
I love them!
With you dozen a day
But after a while I wonder
Where's that love you promised me?
where is it?
Possibly maybe probably love
How can you offer me love like that?
...
How can you offer me love like that?
Im exhaused
Leave me alone
I love them!
With you dozen a day
But after a while I wonder
Where's that love you promised me?
where is it?
Possibly maybe probably love
How can you offer me love like that?
...
How can you offer me love like that?
Im exhaused
Leave me alone
۱۳۸۷ آذر ۲۶, سهشنبه
اطلاعیه صنف مسافران بی بلیط سه شنبه فلک زده یخ زده تا ساعت دو شب ترمینال آرژانتین
برف نو
برف نو
سلام
وُ
زهر مار
پ.ن: بقیه اصناف هم می تونن شرکت کنن تو این، همین که نوشتم.
برف نو
سلام
وُ
زهر مار
پ.ن: بقیه اصناف هم می تونن شرکت کنن تو این، همین که نوشتم.
۱۳۸۷ آذر ۲۱, پنجشنبه
...
به ناگاه تو را می نامم
و با تو سخن می گویم
و به دست های خود می نگرم
که پر از تو است
و در سر تا پای خود
تن تو را حس می کنم
نام تو در سرم می پیچد
که رساتر از های و هوی دنیاست
ولی تو را به فراموشی می سپارم
چون باغبانی که
گلها را به سکوت باغ می سپارد
زیرا باز به سوی تو خواهم آمد
زیرا به ناگاه تو را خواهم نامید
و با تو سخن خواهم گفت
* بیژن جلالی/ بازی نور
و با تو سخن می گویم
و به دست های خود می نگرم
که پر از تو است
و در سر تا پای خود
تن تو را حس می کنم
نام تو در سرم می پیچد
که رساتر از های و هوی دنیاست
ولی تو را به فراموشی می سپارم
چون باغبانی که
گلها را به سکوت باغ می سپارد
زیرا باز به سوی تو خواهم آمد
زیرا به ناگاه تو را خواهم نامید
و با تو سخن خواهم گفت
* بیژن جلالی/ بازی نور
۱۳۸۷ آذر ۱۹, سهشنبه
...
نه، نمی نویسم.
نه، نمی نویسم.
نه، نمی نویسم.
نه، نمی نویسم.
اما اگر بنویسمش، نگران وقتی ام که بنویسمش.
وقتی که بنویسمش...
شقایق، تو بنویسش...
نه، نمی نویسم.
نه، نمی نویسم.
نه، نمی نویسم.
اما اگر بنویسمش، نگران وقتی ام که بنویسمش.
وقتی که بنویسمش...
شقایق، تو بنویسش...
اشتراک در:
پستها (Atom)