khedro

۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه

عصر

عصر
می خواستم بنویسم:
زنده باد تنهایی
Posted by امیر at ۵:۴۹
با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!‏هم‌رسانی در X‏در Facebook به اشتراک بگذارید‏اشتراک‌گذاری در Pinterest

۱ نظر:

شقایق گفت...

چرا ننوشتی؟

۱۵ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۲۶

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

Blog Archive

  • ◄  2011 (9)
    • ◄  ژوئن (1)
    • ◄  مهٔ (1)
    • ◄  مارس (1)
    • ◄  فوریهٔ (3)
    • ◄  ژانویهٔ (3)
  • ◄  2010 (51)
    • ◄  نوامبر (1)
    • ◄  اکتبر (3)
    • ◄  سپتامبر (7)
    • ◄  اوت (9)
    • ◄  ژوئیهٔ (5)
    • ◄  ژوئن (7)
    • ◄  مهٔ (4)
    • ◄  آوریل (4)
    • ◄  مارس (3)
    • ◄  فوریهٔ (3)
    • ◄  ژانویهٔ (5)
  • ◄  2009 (123)
    • ◄  دسامبر (6)
    • ◄  نوامبر (3)
    • ◄  اکتبر (6)
    • ◄  سپتامبر (8)
    • ◄  اوت (2)
    • ◄  ژوئیهٔ (6)
    • ◄  ژوئن (11)
    • ◄  مهٔ (21)
    • ◄  آوریل (12)
    • ◄  مارس (18)
    • ◄  فوریهٔ (13)
    • ◄  ژانویهٔ (17)
  • ▼  2008 (58)
    • ◄  دسامبر (7)
    • ◄  نوامبر (16)
    • ▼  اکتبر (8)
      • چون تو نمی فهمی
      • هیچ
      • حیک حیک
      • تا ریا ورزی و سالوس آدم نشوی
      • خداییش چرا آدم وسط یه کتاب ِ جدی از دوراس" تخمینش ...
      • چنین می گن بزرگان
      • کی گفته؟
      • عصر
    • ◄  سپتامبر (10)
    • ◄  اوت (16)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)

About Me

عکس من
امیر
مشاهده نمایه کامل من
زمینه ساده. با پشتیبانی Blogger.