به من ایراد گرفتند که شخصیتهای خاصی را میکنم آدمهای داستان. خب حقیقتش این که همه آدمها ارزش داستانی شدن ندارند. حیف داستان است که حرامشان بشود. میپرسید چطور آدمهایی؟ جواب دقیقی ندارم ولی میدانم شخصیت باید سرش به تنش بیارزد که بشود شخصیت داستان. نه این که هنرمند باشد و روشنفکرها، نه، به هیچ وجه. هرچه میخواهد باشد، باشد، فقط یک آنی داشته باشد. چیزی داشته باشد که آدم بتواند داستان را بر پاشنهاش بچرخاند. لمپنها هم حتا میتوانند وارد شوند، به همان شرط که گفتم. آدمهای یک رویه و مسطح و بیبعد نه. حالا نگویید هر آدمی یک دنیاست و فلان. نه آدمها خیلی شبیه هماند، یک آنی هست که بعضیها را جدا میکند. برای من اینها مهماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر