۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

روزانه- هشت

به من ایراد گرفتند که شخصیت‏های خاصی را می‏کنم آدم‏های داستان. خب حقیقتش این که همه آدم‏ها ارزش داستانی شدن ندارند. حیف داستان است که حرام‏شان بشود. می‏پرسید چطور آدم‏هایی؟ جواب دقیقی ندارم ولی می‏دانم شخصیت باید سرش به تنش بیارزد که بشود شخصیت داستان. نه این که هنرمند باشد و روشنفکرها، نه، به هیچ وجه. هرچه می‏خواهد باشد، باشد، فقط یک آنی داشته باشد. چیزی داشته باشد که آدم بتواند داستان را بر پاشنه‏اش بچرخاند. لمپن‏ها هم حتا می‏توانند وارد شوند، به همان شرط که گفتم. آدم‏های یک رویه و مسطح و بی‏بعد نه. حالا نگویید هر آدمی یک دنیاست و فلان. نه آدم‏ها خیلی شبیه هم‏اند، یک آنی هست که بعضی‏ها را جدا می‏کند. برای من این‏ها مهم‏اند.

هیچ نظری موجود نیست: