درست مثل عینک زدن یا نزدن. وقتی که بچه تر بودیم این که عینک بزنیم واسه اکثریت ِ بچه ها جالب بود، یک واقعه محسوب می شد، آدم ِ عینکی هزار تا اسم پیدا می کرد. با اینکه اکثریتمون دلمون می خواست عینک بزنیم ملت ِ عینکی رو مسخره می کردیم. و اونایی که مشکوک به عینک بودن با افتخار اعلام می کردن که عینکی نیستن.
حالا شده این جریان ِ فمینیسم. اگر کسی بی رو در واسی بگوید که فمینیست است و ... این قضیه یک واقعه برای ِ مسخره بازی و اسم گذاشتن و ... می شود. این وسط زنان نویسنده، کارگردان، اساتید ِ دانشگاه و دیگرانی که برای ِ خودشون جماعتی دور و بر دارند، خیلی ترسانند از این ک بهشون بگن فمینیست. و با افتخار ِ عجیبی اعلام می کنن که فمینیست نیستن.
این اعلام ِ «من فمینیست نیستم » به نظر ِ من یک نوع پرستیژ ِ پنهان داره. قدیم تر ها این واسه من نشانه ی ِ هنرمند بودن ِ طرف بود اما حالا نشونه ی ِ خریت ِ محضشه...
حالا شده این جریان ِ فمینیسم. اگر کسی بی رو در واسی بگوید که فمینیست است و ... این قضیه یک واقعه برای ِ مسخره بازی و اسم گذاشتن و ... می شود. این وسط زنان نویسنده، کارگردان، اساتید ِ دانشگاه و دیگرانی که برای ِ خودشون جماعتی دور و بر دارند، خیلی ترسانند از این ک بهشون بگن فمینیست. و با افتخار ِ عجیبی اعلام می کنن که فمینیست نیستن.
این اعلام ِ «من فمینیست نیستم » به نظر ِ من یک نوع پرستیژ ِ پنهان داره. قدیم تر ها این واسه من نشانه ی ِ هنرمند بودن ِ طرف بود اما حالا نشونه ی ِ خریت ِ محضشه...
۱ نظر:
آقاي موزيك اين جا از شعرهاي خودشان كه دوست مي داريم زياد ، نمي گذارن؟
ارسال یک نظر