۱۳۸۷ بهمن ۱۶, چهارشنبه

...

نیاز به یک کلمه دارم
کلمه ای که مرا از روی زمین بردارد

من مثل ساعتی مریضم
و به دقت درد می کشم
سکوت تانکی ست
که بر زمین فکرهایم می چرخد و
علامت می گذارد

از روی همین علامت ها دکتر
نقشه ی جغرافیایی روحم را روی میز می کشد
و با تأثر دست بر علامت ها می گذارد:
_چه چاله های عمیقی!

شهرام شیدایی/خندیدن در خانه ای که می سوخت

هیچ نظری موجود نیست: