بلاگ نوشتن یعنی کتیبه نوشتن، کتیبه ای که فرادستان دستور نوشتن اش را نمی دهند، فرودستی نیست که فرمان ببرد.
اما گمان ِ این که روابط ِ قدرت اینجا نباشد غلط است. اما تصور ِ این که عوام زده نباشد غلط است.
بلاگ کتیبه ای ست تاریخ دار، کتیبه ای که برای این که تعریفش کنی باید اول بگویی چه چیزهایی نیست، شاید آن وقت بتوانی بگویی چه چیزی می تواند باشد. داستان نیست، دفتر خاطرات نیست، مجله ی ِ ادبی، فرهنگی ... نیست، اما همه ی ِ این ها هم هست.
کتیبه را ما می نویسیم، ما فرمانش را می دهیم، اما فکر نکن که خواننده شکل نمی دهدمان. اینجا خواننده ها، اینجا گفتمانی که قدرتمندان ِ وبلاگستان(همان ها که خود را فرادستان ِ وبلاگستان می دانند) ساخته اند در کارند.
بلاگ نویسی، نوشتنی ست که شکلش را مدیون ِ بی شکلی اش است.
پ.ن: من فقط درباره ی ِ چیزهایی که فکر می کنم می دانم حرف می زنم. این را با متن ِ فلسفی یا هرچیز ِ دیگر قاطی نکنید.
۲ نظر:
حالا تو که خوبی
یعضی ها در مورد چیزهایی که فکر نمی کنند و نمی دانند می نویسند
نظرت خوبه به نظرم.؟!
نظرت خوبه؟به نظرم.
سوال این جاست که این فرادستان، فرادستیشون رو از چی کسب می کنن؟
ارسال یک نظر