۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

من به شما نگاه می کنم وقتی که می گذرید
از خیابان ها
از پله ها
از درهای ِ خانه هاتان
از چشم های ِ خندان
از تنگنای ِ خیس ِ گونه هاتان

چابک می گذرید
راه رفتن سخت نیست
رد شدن
گذر
گذر از خواب به بیداری
گذر از بیداری به خواب
از شب به روز
روز تا شب
مرگ به زندگی
زندگی تا مرگ
راه می روید
راه می روید
ساده ترین کار دنیا
و من به شما نگاه می کنم
که حتا از آن بن بست هم می گذرید
از این بن بستی که پیش ِ چشم های ِ من است
که پشت ِ من ایستاده
شما از هیچ بن بستی نمی گذرید
به هیچ بن بستی نمی رسید
شما راه می روید
ساده ترین کار دنیا
گذر می کنید
گذر می کنید
و من به شما نگاه می کنم
وقتی که می گذرید

۲ نظر:

رافونه گفت...

من هم نگاه کردم البته نه تازگی ها خیلی قبل

شقایق گفت...

گذر
گذر
گذر

تو اكثر شعرات هست...