۱۳۸۷ دی ۲۰, جمعه

....

 

دست من در هوای توست

که چه روی کاغذ می رقصد

و در هوای توست که کلمات

نیامده برمی گردند

زیرا کلمات را جایگزین تو نخواهم کرد

 

بیژن جلالی

۳ نظر:

برزگ گفت...

چه حس خوبی داد این شعر.
بیژن جلالی رو هم از این صفحه کشف کردم.تشکر و سپاس با شاخ.

sara گفت...

تو صدای پایت را
به یاد نمی آوری
چون همیشه همراهت است

ولی من آن را به خاطر دارم
چون تو همراه من نیستی
و صدای پایت بر دلم
نشسته است

فروغ گفت...

و اين منم زني تنها در آستانه فصلي سرد
در ابتداي درك هستي آلوده زمين و ياس ساده و غمناك آسمان...