...
تو در بر من بودی
همچنان خفته.
تو را باز آفریده بود روز
تو اما
هنوز نپذیرفته بودی
که روز بازآفریند
هم از آن دست که آفرینش وجود مرا نیز.
تو در روز دیگری بودی.
اکتاویو پاز/شاملو/همچون کوچه ای بی انتها
تو در بر من بودی
همچنان خفته.
تو را باز آفریده بود روز
تو اما
هنوز نپذیرفته بودی
که روز بازآفریند
هم از آن دست که آفرینش وجود مرا نیز.
تو در روز دیگری بودی.
اکتاویو پاز/شاملو/همچون کوچه ای بی انتها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر