شوکت سکوت ما را به سخره مگیر که ترجمه اش فریاد است فریاد'...ديدارت سكوت است...آبشار پرندگانى كه راه سپيده را مىجويند...كشتزار نور است با بزهايى از بلور كه به سوى صخره چرا مىكنند ,بى آن كه بدانند مىشكنند و غبار بلور در روحم فرو مىپاشند...' شمس لنگرودی
خيلي زيا بود تابش جان!جواب يك شعر از شاعري با شعري ديگه از خودش! فقط چرا شعر ها را تكه پاره مي كني؟! اسم كتاب را هم نمي نويسي!! اين يكي را من مينويسم:53 ترانه عاشقانه! ضمنا من تا كي بي جواب مي مانم؟
۲ نظر:
شوکت سکوت ما را به سخره مگیر که ترجمه اش فریاد است فریاد'...ديدارت سكوت است...آبشار پرندگانى كه راه سپيده را مىجويند...كشتزار نور است با بزهايى از بلور كه به سوى صخره چرا مىكنند ,بى آن كه بدانند مىشكنند و غبار بلور در روحم فرو مىپاشند...' شمس لنگرودی
خيلي زيا بود تابش جان!جواب يك شعر از شاعري با شعري ديگه از خودش! فقط چرا شعر ها را تكه پاره مي كني؟! اسم كتاب را هم نمي نويسي!! اين يكي را من مينويسم:53 ترانه عاشقانه! ضمنا من تا كي بي جواب مي مانم؟
ارسال یک نظر